• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شاهراه نجات از گناه

30 تیر 1391 توسط قلم

یکی از مسائلی که در رشد اخلاقی بسیار موثر هست و اساتید اخلاق طی کردن سیر الی الله را بدون این مسئله، غیر قابل امکان شمرده اند، ترک معصیت است. بسیاری از انسان ها هستند که دوست ندارند گناه کنند. تمایلی به گناه ندارند. ولی همانطور که در برخی از روایات ذکر شده، به علت غلبه هوی و شهوت، درگیر گناهانی می شوند که روند رو به رشد آن ها را عقب می اندازد.

در روایات آمده که هر كه‏ از گناه صبر كند، خدا برايش 900 درجه نويسد كه ميان هر دو درجه باندازه فاصله ميان قعر زمين تا پايان عرش باشد.. و مشهورترینش روایتی است که صبر رو به سه قسم تقسیم کرده اند[1]. صبر بر طاعت صبر بر مصیبت، صبر بر معصیت. تا به حال به این فکر کردیم که چرا برای معصیت، راه صبر رو بیان کرده اند؟

با روایت زیر، شاهراه رهایی از گناه واضح تر می شود. می خواهیم از گناه رهایی یابیم؟
می خواهیم درگیر گناهان نشویم؟ می خواهیم غیبت نکنیم؟ تهمت نزنیم؟ دروغ نگوییم؟ ربا نخوریم؟ ریا نکنیم؟ و الی ماشاالله کارهایی که می خواهیم نکنیم، چون معصیت الهی است. می خواهیم؟

یک راهکار عملی بسیار دقیق رو اجرا کنیم. تا از گناه نجات پیدا کنیم. این کار را بکنیم تا درگیر گناه نشویم. تا از گناه، خلاص شویم. در روایت لفظ خلاصی از گناه آمده است. پس دست کم نگیریم این راهکار عملی را.
بسم الله. روایت را بخوانید و تامل کنید.

رسولُ اللّه ِ صلي الله عليه وآله ـ مِن وصايا الخِضْرِ لموسي عليهما السلام ـ : رُضْ نَفسَكَ علي الصَّبرِ ، تَخلُصْ مِنَ الإثمِ [2]

پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : يكي از سفارشهاي خضر به موسي عليهما السلام اين بود كه : نفس خود را به صبر تمرين ده، تا از گناه رهايي يابي

تأمل کنیم… رُضْ..ریاضت دادن. سخت است. ولی شدنی.نَفسَكَ نفس رو. یعنی از درون داریم راهی رو طی می کنیم که دشمن نتواند ورود در ما پیدا کند. علي الصَّبر.. صبوری کردن رو یاد بگیریم. صبر. صبر. صبر.

همان صبری که خداوند، برایش این همه ثواب گذاشته بود. این ریاضت را اگر به خاطر نجات از گناه انجام دهیم، خودش طاعتی است. صبوری بر این طاعت می کنیم. پس ثواب صبر بر طاعت را می بریم. در موقع گناه به واسطه این صبوریمان، صبر بر معصیت می کنیم. و ثواب صبر بر معصیت را نیز می بریم. این همه ثواب و نتیجه برای چه کاری؟ فقط یک کار.
صبر کردن.

تمرین کنیم…بسم الله

اما براتون سوال شد که صبر کردن یعنی چی؟

—————–

[1]مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ أَخْبَرَنِي يَحْيَى بْنُ سُلَيْمٍ الطَّائِفِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ الْيَمَانِيُّ يَرْفَعُ الْحَدِيثَ إِلَى عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ حَتَّى يَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِيَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْش‏ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود:، صبر بر سه قسم است: صبر در مصيبت و صبر بر طاعت و صبر از گناه، پس هر كه بر مصيبت صبر كند تا آن را با تسلى خوبى رد كند، خدا برايش 300 درجه نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه فاصله ميان آسمان و زمين باشد و هر كه بر طاعت صبر كند خدا برايش 600 درجه نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه فاصله ميان قعر زمين تا عرش باشد و هر كه‏ از گناه صبر كند، خدا برايش 900 درجه نويسد كه ميان هر دو درجه باندازه فاصله ميان قعر زمين تا پايان عرش باشد.  شيخ كلينى، الكافي، 5جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1362ش. ج‏2 ص 91

[2] علامه مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 42جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: مكرر، مختلف. ج‏1، ص: 227 ؛ ميزان الحكمه ،ج4،ص 554 ؛ كنز العمّال : 44176

 2 نظر

برگزیده

25 تیر 1391 توسط قلم

وقتی می خوانی يا اَنيسَ مَنْ لا اَنيسَ لَهُ.1..یعنی خدا می دانست که در دنیا تنها می مانی و انیسی نداری. خودش انیست شد و گفت من انیس کسی هستم که کسی را ندارد.

وقتی می خوانی يا حَبيبَ مَنْ لا حَبيبَ لَهُ … یعنی در دنیا هستند کسانی که هیچکس دوست آن ها نیست. دوستی که بتوانی همه جا داشته باشی اش. دوستی که بهترین خصلت ها را داشته باشد. دوستی که همه جا کمکت کند. و خدا به تو که دوستی نداری می گوید که خودم ، دوستت هستم.

وقتی می خوانی يا مُجيبَ مَنْ لا مُجيبَ لَهُ، یاد سوال های بی جوابت می افتی، یاد آدم هایی که ازشون چیزی خواستی و جوابت رو ندادند، یاد دعوت هایی که اجابت نشد می افتی، اشک در چشمان حلقه می زند و در این هنگام است که خدایت می گوید، هیچکس جوابت را نداد؟ خودم جوابت را می دهم. خودم پاسخت را می دهم. خودم اجابتت می کنم…

شاید بارها شده که دوستانی را که گمان می کردی ، همسفر و همیارت هستند وسط راه، از دست بدی و دلسوزی و شفت آنان را به خود نبینی، آن جا که می خوانی يا شَفيقَ مَنْ لا شَفيقَ لَهُ، خدا می گوید خودم یار دلسوزت هستم و خواهم بود.

چقدر آرامش بخش است وقتی احساس تنهایی کنی، در همه حال بگویی که هیچ کس را نداری، هیچ رفیقی نداری که با او همبحث شوی، هیچکس را نداری که همیشه همراهت باشد، آنگاه ، خداوند در گوشت بگوید: يا رَفيقَ مَنْ لا رَفيقَ لَهُ.. خودم رفیقت هستم.

و باز هم می گوید که من همراهت هستم، من راهنمایت هستم، من همصحبتت هستم، من مونست هستم، من طبابتت می کنم…من …

چقدر احساس کردی که تنهایی؟ جقدر احساس کردی که هیچکس را نداری؟ چقدر احساس کردی که هیجکس تو را نمی خواهد؟ چقدر احساس کردی که هیچکس تو را دوست ندارد؟ چقدر احساس کردی که هیچکس نیست که راهنمایت باشد؟ هیچکس نیست که جوابی به تو بدهد؟ هیچکس نیست که برایت رهبری کند؟ هیچکس نیست که …. چقدر احساس کردی؟ این را حس کن که خدا، تو را به همراهی خودش بر گزیده است. این ها یعنی که تو هیچ نداری، تا او را داشته باشی…

خدایا..تو چه خوب خدایی هستی…خدایا..تنهایم کن، بی مونسم قرار ده، بی طبیبم قرار ده، بی راهنمایم قرار ده و خودت مونس و رفیق و مجیب و دلیل و شفیق و راهنمایم باش…

یا الله

 

———————

1. دعای جوشن کبیر. فراز 59

يا حَبيبَ مَنْ لا حَبيبَ لَهُ، يا طَبيبَ مَنْ لا طَبيبَ لَهُ، يا مُجيبَ مَنْ لا مُجيبَ لَهُ، يا شَفيقَ مَنْ لا شَفيقَ لَهُ، يا رَفيقَ مَنْ لا رَفيقَ لَهُ، يا مُغيثَ مَن لا مُغيثَ لَهُ، يا دَليلَ مَنْ لا دَليلَ‏ لَهُ، يا اَنيسَ مَنْ لا اَنيسَ لَهُ، يا راحِمَ مَنْ لا راحِمَ لَهُ، يا صاحِبَ مَنْ لا صاحِبَ لَهُ

 

 2 نظر

انسانیم

20 دی 1390 توسط قلم

زنگ تلفن پدرم، موقع پایان سال، بارها و بارها به صدا در می آید. اقای فلانی…اینقدر پول …آقای فلانی این کار …اقای فلانی … پدرم هم، همیشه با حوصله پاسخشان را می دهد. از او می پرسم: چرا همیشه اخر سال تلفنتون زیاد زنگ می خوره؟ لبخندی می زنه و می گه : همه انسانیم. جوابش را متوحه نشدم. چه ربطی به انسان بودن ما داره. در طول سال زنگ ها کمتر به صدا در می یاد. و گاهی که پدر ، به آنان زنگ می زند، حتی جواب سلامی هم نمی شنود. می گویم چرا؟ می گوید: همه انسانیم. فکر می کنم که چرا وقتی خودشان کار دارند، تماس می گیرند و وقتی دیگران حتی برای احوالپرسی تماس می گیرند، از ترس اینکه کاری داشته باشند، پاسخی نمی دهند؟ همین طور سوال ها در ذهنم ردیف می شد. تا بزرگ تر شدم…

رفته بودم حرم. کنار ضریح حضرت معصومه. علیها السلام..خلوت بود. موقع افطار. خانمی بلند بلند می گفت: خانم، گرفتاریم . مریض داریم. مریضم رو شفا بده. آنقدر ناله هایش عمیق بود که فقط برای او دعا کردم. باز هم گوش دادم. دیگری می گفت همه معتادین را … پسر من رو هم…برایش دعا کردم. اگر چه لایق دعا نیستم. دیگری می گفت: دخترم ازدواج کنه…دیگری خانه و سرپناه…دیگری مال و وسعت رزق…دیگری…نشنیدم کسی بگوید: خانم جان، بی بی جان، متشکرم . با اینکه خیلی حاجت می دهند اما سپاس را نشنیدم. اگر پدرم بود می پرسیدم ازش چرا؟ و او می گفت: همه ما انسانیم.

وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَليلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ 1

هنگامى كه انسان را زيانى رسد، پروردگار خود را مى‏ خواند و بسوى او باز مى گردد امّا هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آنچه را به خاطر آن قبلًا خدا را مى خواند از ياد مى ‏برد و براى خداوند همتايانى قرار مى ‏دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد بگو: «چند روزى از كفرت بهره‏ گير كه از دوزخيانى!

چقدر زیباست، داشتن درد. داشتن مشکل. داشتن سختی. اگر این ها باعث شود که همیشه به یاد خدا باشی. اگر این ها باعث شود غافل نشوی و جزو دسته کفران نعمت ها و بالتبع دوزخیان نشوی.

خدایا، غفلت از تو را نمی خواهم. اگر قرار است به عافیت و تندرستی غافل باشم، مرا دردی ده که غفلت از یادت نکنم. که تو خود این دعا را به استجابت رسانده ای. چه اینکه مولای من، تو خود گفته ای: .

..و إنّ من عبادي المؤمنين لمن لا يصلح إيمانه إلّا بالسقم و لو صحّت جسمه لأفسده ذلك...2،

و هم از بندگان مؤمن من كسى است كه ايمانش جز به بيمارى اصلاح نمى ‏شود، و اگر تندرست باشد تندرستى ايمانش را تباه مى ‏گرداند،

وقتی بدانم، این بلا و مشکل من، کفاره گناهانم هست 3، این بلا و مشکل من، عامل یاد کردن خدایم هست، آیا راضی از این بلاها و مشکلات نخواهم شد؟ چرا . خواهم شد. راضی ام به قضا و قدرت. الحمد لله.

خدایا، ممنونتم که با بارش نعماتت، مانع می شوی که یادت را فراموش کنم. همواره مربی ام باش. آمین

 

پاورقی:

1. وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَليلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (زمر 8)نگامى كه انسان را زيانى رسد، پروردگار خود را مى‏ خواند و بسوى او باز مى گردد امّا هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آنچه را به خاطر آن قبلًا خدا را مى خواند از ياد مى‏ برد و براى خداوند همتايانى قرار مى‏دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد بگو: «چند روزى از كفرت بهره‏ گير كه از دوزخيانى! (ترجمه آيت الله مكارم )

2. في الحديث القدسي «و إنّ من عبادي المؤمنين لمن يريد الباب من العبادة فأكفّه عنه لئلاّ يدخله عجب فيفسده؟ و إنّ من عبادي المؤمنين لمن لا يصلح إيمانه إلّا بالفقر و لو أغنيته لأفسده، و إنّ من عبادي المؤمنين لمن لا يصلح إيمانه إلّا بالغنى و لو أفقرته لأفسده ذلك، و إنّ من عبادي المؤمنين لمن لا يصلح إيمانه إلّا بالسقم و لو صحّت جسمه لأفسده ذلك، و إنّ من عبادي المؤمنين لمن لا يصلح إيمانه إلّا بالصحّة و لو أسقمته لأفسده ذلك، و إنّى ادبّر عبادي لعلمي بقلوبهم فإنّي عليم خبير» المحجة البيضاء، جلد1، ص: 223 از بندگان مؤمن من كسى است كه مى ‏خواهد پاره‏اى عبادتها را انجام دهد، ليكن من او را از آن باز مى‏دارم. تا خود بينى او را فرا نگيرد و ايمانش را تباه كند و نيز از بندگان مؤمن من كسى است كه ايمانش جز به فقر و نادارى اصلاح نمى‏شود، و اگر او را دارا و توانگر كنم، توانگرى ايمانش را تباه مى‏كند، و هم از بندگان مؤمن من كسى است كه ايمانش جز به بيمارى اصلاح نمى‏شود، و اگر تندرست باشد تندرستى ايمانش را تباه مى‏گرداند، و نيز از بندگان مؤمن من كسى است كه ايمانش جز به تندرستى اصلاح نمى‏شود، و اگر او را بيمار كنم بيمارى ايمانش را تباه مى‏سازد، و من بندگانم را با آگاهى كه به دل و انديشه آنها دارم اداره مى‏كنم، زيرا که من دانا و آگاهم.

3. رسولُ اللّه ِ صلي الله عليه وآله : إنّ المؤمنَ إذا قارَفَ الذُّنوبَ ابتُلِىَ بها بالفَقرِ ، فإن كانَ فى ذلكَ كفّارةٌ لِذُنوبِهِ وإلاّ ابتُلِىَ بالمَرضِ ، فإن كانَ ذلكَ كفّارةً لِذُنوبِهِ وإلاّ ابتُلِىَ بالخَوفِ مِن السُّلطانِ يَطلُبُهُ ، فإن كانَ ذلكَ كفّارةً لِذُنوبِهِ وإلاّ ضُيِّقَ علَيهِ عِندَ خُروجِ نفسِهِ ، حتّي يَلقَي اللّه َ حِينَ يَلقاهُ وما لَهُ مِن ذنبٍ يَدَّعِيهِ علَيهِ فَيَأمُرُ بهِ إلي الجَنَّةِ (بحار الأنوار : 81/199/56 .) پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : هر گاه مؤمن گناه كند ، به سبب آن گناهان گرفتار فقر شود . اگر آن فقر، گناهانش را پاك نكرد، به بيماري مبتلا شود واگر آن هم گناهانش را نزدود، به ترس از تعقيب قدرت حاكمه گرفتار آيد واگر اين نيز گناهانش را پاك نكرد هنگام مردن بسختي جان دهد، تا آن كه سرانجام خدا را بدون گناهي كه به سبب آن بازخواست شود ، ديدار كند ودستور رسد كه او را به بهشت برند .

* الإمامُ الرِّضا عليه السلام : المَرَضُ للمؤمنِ تَطهيرٌ ورَحمَةٌ ، وللكافِرِ تَعذِيبٌ ولَعنَةٌ ، وإنّ المَرَضَ لا يَزالُ بالمؤمنِ حتّي لا يكونَ علَيهِ ذَنبٌ . (ثواب الأعمال : 229/1 ) امام رضا عليه السلام : بيماري براي مؤمن تطهير ورحمت است وبراي كافر، عذاب ولعنت . بيماري همواره با مؤمن هست، تا آن كه گناهانش بكلي پاك شود

* رسولُ اللّه ِ صلي الله عليه وآله : ما أصابَ المؤمنَ مِن نَصَبٍ ولا وَصَبٍ ولا حَزَنٍ حتّي الهَمُّ يُهِمُّهُ إلاّ كَفَّرَ اللّه ُ بهِ عَنهُ مِن سيّئاتِهِ . (تحف العقول : 38 .) پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : هيچ رنج ودرد واندوه وحتي نگراني خاطري به مؤمن نرسد جز اين كه خداوند بدان گناهانش را بزدايد .

* رسولُ اللّه ِ صلي الله عليه وآله : إذا كَثُرَت ذُنوبُ المؤمِنِ ولم يَكن لَهُ مِن العَمَلِ ما يُكَفِّرُها ابتَلاهُ اللّه ُ بالحُزنِ لِيُكَفِّرَها بهِ عَنهُ (الدعوات : 120/288 .) پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : هر گاه گناهان مؤمن زياد شود واو را عملي نباشد كه آن گناهان را پاك گرداند ، خداوند او را به اندوه مبتلا سازد، تا بدان سبب گناهانش را بزدايد

 1 نظر

الحمد لله الذی .....

18 دی 1390 توسط قلم

تو وبلاگی خوندم، که درباره خدا چه زیبا نوشته بود. پاورقی رو نگاه کردم دیدم دعای ابوحمزه است. خوندم ببینم که توی این دعا خدا رو چه جوری حمد کرده اند.خوندم و نوشتم و نوشتم و آخرش به این نتیجه رسیدم که فقط خودشه که شایستگی هر نوع حمدی رو داره. الحمد لله

اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَدْعوُهُ فَيجيبُني وَ اِنْ كُنْتُ بَطيـئاً حينَ يدْعوُني

خدا را من حمد می‌كنم كه وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم ، مرا اجابت می‌كند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با كُندی به طرف او حركت می‌كنم و گاهی هم ممكن است این راه را طی نكنم.

وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَسْئَلُهُ فَيعْطيني وَاِنْ كُنْتُ بَخيلاً حينَ يسْتَقْرِضُني

خدای را حمد می‌كنم كه هر چه از او خواستم به من می‌دهد و اگر خود خدا از من استقراض كند به عنوان قرض الحسنه من كُندی می‌كنم و بُخل می‌ورزم

وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتي وَاَخْلوُ بِهِ حَيثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيرِ شَفيـع فَيقْضي لي حاجَتي

و ستايش خدايي را كه هرگاه براي حاجتي بخواهم او را ندا كنم و هر زمان بخواهم براي راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را برآورد.

اَلْحَمْدُللهِِ الَّذي لا اَدْعُو غَيرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيرَهُ لَمْ يسْتَجِبْ لي دُعآئي

خدای را شكر می‌كنم كه من فقط او را می‌خوانم . غیر او را نمی‌خوانم . اگر غیر او را بخوانم ، استجابت نمی‌كنم .

وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي لا اَرْجُو غَيرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئي

ستايش خدايي را كه به‌جز او اميد ندارم و اگر من به غیر خدا امیدوار باشم یا كار از دست آنها ساخته نیست، یا اگر ساخته باشد خُلفه رجاء می‌كنند؛ یعنی به امید من بها نمی‌دهند. در حقیقت از غیر خدا كاری ساخته نیست.

وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي وَكَلَني اِلَيهِ فَاَكْرَمَني وَلَمْ يكِلْني اِلَي النّاسِ فَيهينُوني

و ستايش خدايي را كه مرا به حضرت خود واگذار كرده و از اين رو به من اكرام كرده و به مردم واگذارم نكرده كه مرا خواركنند

وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي تَحَبَّبَ اِلَي وَهُوَ غَنِي عَنّي

و ستايش خدايي را كه با من دوستي كند در صورتي كه از من بي نياز است

وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي يحْلُمُ عَنّي حَتّي كَاَ نّي لا ذَنْبَ لي فَرَبّي اَحْمَدُ شَيء عِنْدي وَاَحَقُّ بِحَمْدي

ستايش خدايي را كه نسبت به من بردباري كند تا به جايي كه گويا گناهي ندارم .پس پروردگار من ستوده‌ترين چيزها است نزد من خدا از هر موجودی حمیدتر، محبوب‌تر و شایسته‌تر برای حمد است .

شرح  وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي يحْلُمُ عَنّي حَتّي كَاَ نّي لا ذَنْبَ لي فَرَبّي اَحْمَدُ شَيء عِنْدي وَاَحَقُّ بِحَمْد(دعای ابوحمزه) از زبان آیت الله جوادی آملی:

خدا از هر موجودی حمیدتر، محبوب‌تر و شایسته‌تر برای حمد است . چرا ؟ برای این كه خدا خود را دوست ما معرفی كرده است . فرمود: إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبِبْكُمُ الله ( آل عمران / آیه 31). خدا بندگانش را دوست دارد.

مؤمنین را دوست دارد و مانند آن تَحبُّب كرده، اظهار محبّت كرده. نسبت به ما دوستی می‌كند با این كه از ما بی‌نیاز است كاملاً، این یك.
خدا از زشتی‌های ما صرف نظر كرده، حلیمانه با ما برخورد كرده كه گویا اصلاً گناهی از ما سر نزده، دو .
وَ هُوَ یَحلُم . از این جهت خدا محمودترین اشیاء و شایسته‌ترین اشیاء به حمد است. برای این كه در كمال بزرگواری و بی‌نیازی خود را نسبت به ما محبّ نشان می‌دهد. و در كمال حلیم و صبور و بردبار بودن از همه گناهان ما می‌گذرد كه گویا اصلاً گناهی از ما صادر نشده است. خوب چنین موجودی دارای بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین حمد است. غیر خدا نه از ما بی نیازند، نه نسبت به ما تَحبُّب دارند، اظهار محبّت می‌كنند. نه از لغزش‌های ما می‌گذرند.

پس شایسته حمد نیستند. در اینگونه از موارد احمد بودن و أحقّ به حمد بودن أفعَل تعیینی است نه تفضیلی. یعنی تنها كسی كه شایسته حمد است خدای سبحان آن است. امیدواریم خدای سبحان حمد و ثنای همگان را بپذیرد.

 3 نظر

اسلایدر

سلام
خوش آمدید.
ان شاالله که مطالب خوبی رو بتونم ازتون یاد بگیرم و به دعای شما به کار ببندم.
از همه دوستانی که نظر می ذارن و به بنده، نکته جدیدی یاد می دن ممنونم.
یه خواهش هم دارم، نظرات خصوصیتون رو، در موارد خیلی ضروری، برام بزارین.
سپاس.
------------------------------------
مطالب این وبلاگ، از قلم حقیر است و اگر قصور و یا نقصانی دیدید ممنون می شم متذکر شوید.
------------------------------------
شاید بپرسین اسم وبلاگم یعنی چی. تعریفش رو بخونین و مفهومش رو فکر کنین که چرا این رو انتخاب کردم. به نتیجه رسیدید خوشحال می شم با من در میون بزارین
..........
قط‌زن ابزاری است که در آخرین مرحلهٔ تراشیدن قلم‌نی، نوک آن را روی این بستر قرار داده با یک فشار ناگهانی در زاویه مطلوب قطع می‌کنند. قط‌زن در عین حال که باید سخت و غیرقابل انعطاف باشد باید در مقابل قلمتراش کمی نرمش و انعطاف داشته باشد تا به تیغه آن آسیب نرساند.

موضوعات

  • همه
  • اعتقادی
    • خداشناسی
    • انسان شناسی
  • اشعار
  • اخلاقی
  • ارتباط با خدا
  • همه
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس