• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

میلیون ها

15 بهمن 1390 توسط قلم

می دونم که زیاد وقت ندارین و دلتون می خواد سریع برم سر اصل مطلب. خب وقتی یه ساندویچ هم بخوری، اول نون و رویه اش رو باید بخوری تا بعد برسی به گوشت و اصل مطلبش که درونشه. پست های ساندویجی هم این طوره دیگه. یه رویه داره که باید بخوریش. حالا خوردن شما می شه فکر کردن.

تا حالا به این فکر کردین که چی کار کنیم که وقتی هر کسی نماز می خونه، برای ما خواه ناخواه دعا کنه؟ یه جورایی حساب کنین میلیون ها ادم نماز خون. اونوقت ما رو دعا کنن. اصلا می شه؟ مثلا اون افریقایی که اون سر دنیاست و من رو نمی شناسه برام دعا کنه. یا مثلا اون المانی مسلمان شده .. حالا چرا دور بریم. همین آبادان و مشهد و آستارا و این ها…همه که من رو نمی شناسن. پس تصور و خواسته ی غلطیه که من بخوام همه ی همه ی همه ی نمازگزارها من رو دعا کنن.

اما با این همه من می خوااااام.

حالا چه جوری می شه؟ مگه می شه؟ امکان نداره؟ نه نمی شه. چرا باید بشه؟ چرا نشه؟ یه کوچولو فکر کنین بعد برین ادامه مطلب  رو بخونین. فکر کنین تا وقتی می خونین مطلب براتون شیرین تر بشه….الان دارین نون رویه اش رو می خورینا…

الان فکر کردین دیگه. خوبه. خیلی ساده است. فقط کافیه یه کلمه بگیم. البته ظاهرش یه کلمه است. باطنا هم باید این کلمه رو به واقعیت برسونیم. اون کلمه چیه الحمد لله…یا کاملترش الحمد لله رب العالمین…حالا چرا این حمد؟ به خاطر اینکه همه، سوره ی حمد رو می خونن؟ چه ربطی داره …نه به این خاطر نیست. فکر کنم معما شد دیگه….برای اینکه یه جمله ای تو نماز می گیم که خدایا هر کسی حمد تو رو کرد ، صداش رو بشنو…این یه جور دعا هست. حالا عربیش چی می شه؟ بله دیگه . همونه…آفرین…سمع الله لمن حمده….البته این از هوش سرشار من نبود که به این نکته ظریف در نماز پی بردم. این از علم امام صادق علیه السلام است که وقتی ازشون یه دعای جامع می خوان، می فرمایند:  حمد خدا را بگو که هیچ نمازگزاری نیست که برای تو دعا نکند[1]..

حالا این رو هم حساب کن که صالحین و علما و ابرار و خصوصا خصوصا ، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم ، جزو این نمازگزارانی هستند که به خدا می گن: صدای منی که حمد خدا رو می کنم بشنو…چه شود…از شوق ، آدم پرواز می کنه.

این هم یه پست ساندویچی….امیدوارم خوشمزه بوده باشه و به دهنتون مزه داده باشه اونقدری که یادتون نره که ستایش خدا را بکنیم. الحمد لله بابت اینکه این نکته روزیم شد و تونستم به شما هم بگم. الحمد لله رب العالمین



[1] عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاكَ عَلِّمْنِي دُعَاءً جَامِعاً فَقَالَ لِيَ احْمَدِ اللَّهَ فَإِنَّهُ لَا يَبْقَى أَحَدٌ يُصَلِّي إِلَّا دَعَا لَكَ يَقُولُ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَه (الكافي    ج‏2  ص : 503)  مفضل گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم: قربانت گردم دعاء جامعى (يعنى تمام و كاملى) بمن بياموز، فرمود: خدا را ستايش كن زيرا هيچ نمازگزارى نيست جز اينكه (آن زمان) براى تو دعا كند (زيرا هر نمازگزارى در نماز) ميگويد: (سمع اللَّه لمن حمده يعنى): خدايا بشنو سخن كسى كه تو را ستايش كند

* عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  قَالَ  : مَنْ قَالَ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ إِذَا أَصْبَحَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* فَقَدْ أَدَّى شُكْرَ يَوْمِهِ وَ مَنْ قَالَهَا إِذَا أَمْسَى فَقَدْ أَدَّى شُكْرَ لَيْلَتِه (الكافي    ج‏2     ص : 503)  حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر كه چون صبح كند چهار بار بگويد: «الحمد للَّه رب العالمين » هر آينه شكر آن روزش را ادا كرده، و هر كه آن را همين كه شام كرد بگويد هر آينه شكر آن شبش را ادا كرده است

*  عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَيُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ أَنْ تَحْمَدَه (الكافي    ج‏2 ص : 503) محمد بن مروان گويد: بحضرت صادق عليه السلام عرضكردم: چه عملى بدرگاه خداى عز و جل محبوبترين همه اعمال است؟ فرمود: اينكه او را ستايش كنى

* عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله يَحْمَدُ اللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ ثَلَاثَمِائَةِ مَرَّةٍ وَ سِتِّينَ مَرَّةً عَدَدَ عُرُوقِ الْجَسَدِ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* كَثِيراً عَلَى كُلِّ حَالامام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا (ص) چنان بود كه روزى سيصد و شصت بار خدا را حمد (و ستايش) ميكرد بشماره رگهاى بدن، (و اين گونه ميفرمود: «الحمد للَّه رب العالمين كثيرا على كل حال» (يعنى ستايش مخصوص پروردگار جهانيانست بسيار بر هر حال (الكافي    ج‏2   ص : 503)

 2 نظر

کودک 4 ساله می داند

10 بهمن 1390 توسط قلم

 

خیلی آرام، در اتاق را می بندد. به روی خودم نمی آورم. بعد از چند لحظه، به طور خیلی نامحسوس گوشه ای می ایستم و نگاهش می کنم 1. به ورودی آشپزخانه نگاه می کند که من نیامده باشم. ظرف نمک را بر می دارد. درش را باز کرده و قاشقی را داخلش می چرخاند و کیف می کند. می خندد. کمی از نمک ها بیرون می ریزد. برایش تازگی دارد. یک قاشق پر می کند و آن را به روی فرش می ریزد. هنوز نگاهش می کنم. نمک ها را با دستش پخش می کند. به صورتش می پاشد… فوتش می کند. به اتاق بر می گردم. و در را باز می کنم به طوری که بفهمد. صدایش می کنم. گوشه ای قایم شده است. به روی خودم نمی آورم. چقدر مشتاقم بیاید و صدایش را بشنوم 2. اشپزخانه را مثلا، تازه دیده ام. عکس العمل کمی نشان می دهم. معذرت خواهی می کند. می پذیرم 3و کمکش می کنم تا نمک های ریخته شده را جمع کند. کمی از اثر این کارش بر روی فرش می ماند.
باز هم در اتاق را می بندد و این بار ادویه و نمک با هم مخلوط شده… معذرت خواهی می کند و می پذیرم و اشتباهش را گوشزد می کنم. آن ها را جمع می کند اما اثرش می ماند.4
باز هم در اتاق.. این بار صدای کتری هم به گوش می رسد. می دانم چه می کند. اندکی صبر می کنم و باز هم…همه را با آب مخلوط کرده و در بشقابی ریخته است و با دستانش به هم می زند. تا من را می بیند فرار می کند. صدایش می کنم . بر می گردد و در آغوشم معذرت خواهی می کند. اشتباهش را بیشتر برایش توضیح می دهم و با هم جمع می کنیم. این بار فرش خیس شده و بوی ادویه به خود گرفته است. چند روز بعد ، بوی نمی از فرش به مشامم می رسد.
دفعه بعد … فرش خیس از ماست و ادویه و نمک شده است…این بار فقط نگاهش می کنم. نه از سر خشم. که هیچگاه خشمگین نشدم. فقط نگاهش می کنم و آرام به اتاق می روم. کمی طول می کشد و می آید. بوسه بارانم می کند و معذرت خواهی. به روی خودم نمی آورم. می گوید مادر، ببخش. بلند می شوم. به دنبالم می آید. آشپزخانه را می بینم. همه را جمع کرده است و دستمالی خیس بر روی آن ها کشیده تا اثرش پاک شود. فرش خیس شده اما ظاهرش تمیز است. در آغوشش می گیرم و نوازشش می کنم. 5


روز بعد من هستم و فرچه و آب و شستن فرش. محکم می شورم که هیچ اثری از خطاهایش بر روی فرش باقی نماند 6. حتی این کودک چهارساله هم توبه کردن را بلد است. من بنده چرا توبه نمی کنم؟ او، بلافاصله بعد از خطایش معذرت می خواست. من اما چرا خطاهایم را بعد از بیست سال هم به یاد نمی آورم؟ او می دانست توبه نصوح چیست 7. سعی می کرد اشتباهش را اصلاح کند. من اما چرا نصوح را نمی شناسم؟
نصوح می گویند
8 چون دفعه بعد که بخواهد بازهم ادویه ها را بریزد، خودش، خودش را نصیحت می کند که اگر این کار را بکنم باز هم به حرف مادر گوش نکرده ام.
نصوح می گویند8 چون این فاصله ای که در اثر خطایش،بین او و دوستی من افتاده است، دوخته شده و از بین می رود.(پاورقی را بخونین تا بهتر متوجه این مورد بشین. )
نصوح می گویند8 چون اگر کسان دیگری بخواهد، آن کار را بکنند، نصیحتشان می کند که نباید این خطا را انجام دهند.
و نصوح می گویند8 چون خالصانه تصمیم گرفته است دیگر این خطا را نکند. اگر چه که من مادر، می دانم شاید باز هم، تکرار کند. 9

 

پاورقی:

1. هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصير (حديد- 4 )  و هر جا باشيد او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست

2. قال تعالى يخاطب داود عليه السلام: «يا داود إني أشد شوقاً إليهم»، أي إلى المشتاقين إليه فصوص الحكم    التعليقة     ص : 319

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ‏ «2» فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِكَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِينَ وَجَدَهَا. الكافي (ط - الإسلامية)    ج‏2    ص : 430
ابو عبيده حذاء گويد: شنيدم از حضرت باقر عليه السّلام كه ميفرمود: همانا خداى تعالى بتوبه (و بازگشت) بنده خود فرحناك‏تر است از مردى كه در شب تارى شتر و توشه خود را گم كند و آنها را بيابد، پس خدا بتوبه بنده‏اش از چنين مردى در آن حال كه راحله گم شده را پيدا كند شادتر است.

3. وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ (مائده - 9)

4. ٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَدا (تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة    ج‏15   ص : 299) ابو بصير گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مى‏فرمود: زمانى كه مردى گناه كند نقطه سياهى در قلبش پديدار مى‏شود، اگر توبه كند (آن نقطه سياه) ناپديد مى گردد، و اگر باز (بدون توبه) گناه ديگرى كند آن سياهى زيادتر مى‏شود تا جايى كه بر قلبش غالب و فراگير گردد و ديگر رستگار نگردد.

5.  عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ السَّنَةَ لَكَثِيرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الشَّهْرَ لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِجُمْعَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْجُمْعَةَ لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِيَوْمٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ يَوْماً لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ يُعَايِنَ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ. . الكافي (ط - الإسلامية)    ج‏2    ص : 440  حضرت صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و اله) فرموده است: هر كه يك سال پيش از مرگش توبه كند خداوند توبه‏اش را بپذيرد سپس فرمود: يك سال هر آينه زياد است هر كه يكماه پيش از مرگش توبه كند خدا توبه‏اش را بپذيرد، سپس فرمود يكماه زياد است، هر كه يك هفته پيش از مرگش توبه كند خدا توبه‏اش را بپذيرد، سپس فرمود: يك هفته زياد است هر كه يك روز پيش از مرگش توبه كند خدا توبه‏اش را بپذيرد، سپس فرمود: يك روز زياد است هر كه پيش از ديدار مرگ (ملك الموت) توبه كند خدا توبه‏اش را بپذيرد.

6. يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ (رعد - 39) خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مى‏كند و «امّ الكتاب» [لوح محفوظ] نزد اوست!

7. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير (تحريم - 8 ) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد بسوى خدا توبه كنيد، توبه‏اى خالص اميد است (با اين كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند، در آن روزى كه خداوند پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آوردند خوار نمى‏كند اين در حالى است كه نورشان پيشاپيش آنان و از سوى راستشان در حركت است، و مى‏گويند: «پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر چيز توانايى

8. قال في النهاية في حديث ابى: سألت النبيّ صلّى اللّه عليه و آله عن التوبة النصوح فقال هى الخالصة التي لا يعاود بعدها الذنب. و فعول من أبنية المبالغة يقع على الذكر و الأنثى.
فكان الإنسان بالغ في نصح نفسه بها. و قال الشيخ البهائى قدّس سرّه قد ذكر المفسرون في معنى التوبة النصوح وجوها منها أن المراد توبة تنصح الناس أي تدعوهم إلى أن يأتوا بمثلها لظهور آثارها الجميلة في صاحبها أو تنصح صاحبها فيقلع عن الذنوب ثمّ لا يعود إليها أبدا.و منها أن النصوح ما كانت خالصة لوجه اللّه سبحانه من قولهم: عسل النصوح إذا كان خالصا من الشمع بان يندم على الذنوب لقبحها أو كونها خلاف رضاء اللّه سبحانه لا لخوف النار مثلا و قد حكم المحقق الطوسيّ طاب ثراه في التجريد بأن الندم على الذنوب خوفا من النار ليس توبة و منها أن النصوح من النصاحة و هي الخياطة لأنّها تنصح من الدين ما مزقته الذنوب أو تجمع بين التائب و بين أولياء اللّه و أحبائه كما تجمع الخياطة بين قطع الثوب و منها أن النصوح وصف للتائب و اسناده إلى التوبة من قبيل الاسناد المجازى أي توبة ينصحون بها أنفسهم بأن يأتوا بها على أكمل
- الكافي (ط - الإسلامية)    ج‏2    ص : 430
مجلسى (ره) گويد: در نهايه گفته است كه در حديث ابى بن كعب آمده از پيغمبر (ص) از توبه نصوح پرسيد؟ فرمود: آن توبه خالصى است كه پس از آن بگناه بازگشت نكند. و شيخ بهائى گفته است كه مفسران در معناى توبه نصوح چند وجه گفته‏اند: از آنها جمله است اينكه مقصود توبه‏ايست كه مردمان را نصيحت كند و اندرز دهد يعنى آنها را بخواند كه مانندش بياورند بخاطر آثار نيكى كه از آن در صاحبش آشكار شود يا صاحبش را اندرز دهد و يكسره از گناهان دست بكشد و هرگز بازگشت نكند.
و از آن جمله اينكه نصوح توبه‏ ايست كه خالص و پاك براى رضاى خدا و خالصا لوجه اللَّه باشد و ريشه اين لغت از «عسل نصوح» گرفته شده كه بمعناى آن عسلى است كه خالص و پاك از موم باشد.

و از آن جمله اينكه «نصوح» از نصاحت بمعنى خياطت باشد، زيرا بوسيله آن هر آنچه گناهان از پرده ديانت پاره كرده رفو كند، يا اين توبه ميانه او و اولياء خدا و دوستانش را جمع كند و او را بآنان متصل سازد چنانچه بوسيله دوختن، تيكه‏هاى پارچه بهم متصل گردد.

9.   مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ ذُنُوبُ الْمُؤْمِنِ إِذَا تَابَ مِنْهَا مَغْفُورَةٌ لَهُ فَلْيَعْمَلِ الْمُؤْمِنُ لِمَا يَسْتَأْنِفُ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّهَا لَيْسَتْ إِلَّا لِأَهْلِ الْإِيمَانِ قُلْتُ فَإِنْ عَادَ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ عَادَ فِي التَّوْبَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ أَ تَرَى الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ يَنْدَمُ عَلَى ذَنْبِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ مِنْهُ وَ يَتُوبُ ثُمَّ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ تَوْبَتَهُ قُلْتُ فَإِنَّهُ فَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً يُذْنِبُ ثُمَّ يَتُوبُ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ كُلَّمَا عَادَ الْمُؤْمِنُ بِالاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَةِ عَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ … وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ‏ فَإِيَّاكَ أَنْ تُقَنِّطَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه (‏ الكافي (ط - الإسلامية)    ج‏2    ص : 430 )
محمد بن مسلم گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: اى محمد بن مسلم گناهان مؤمن كه از آن توبه كند براى او آمرزيده است، و بايد براى آينده پس از توبه و آمرزش كار (نيك) كند،هر آينه بخدا سوگند اين فضيلت نيست مگر براى أهل ايمان، عرضكردم: پس اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان باز گناه كند و دوباره توبه كند (چگونه است)؟ فرمود: اى محمد بن مسلم آيا باور دارى كه بنده مؤمن از گناه خود پشيمان شود و از آن آمرزش خواهد و توبه كند و خداوند توبه‏اش را نپذيرد؟عرضكردم: (اگر) چند بار اين كار را كرده، گناه ميكند پس توبه كند و از خدا آمرزش خواهد (اين چگونه است)؟ فرمود: هر آنگاه كه مؤمن باستغفار و توبه بازگردد خداوند نيز بآمرزش او بر ميگردد (و گناهانش را بيامرزد) و بدرستى كه خداوند آمرزنده و مهربان است، توبه را ميپذيرد، و از كردارهاى بد درگذرد، پس مبادا تو مؤمنان را از رحمت خدا دور سازى.

 4 نظر

فیلم سینمایی

05 بهمن 1390 توسط قلم

امروز می خوام یه فیلم نشونتون بدم. پس حسابی صدا و سیمایی بخونینو از قوه تخیل قوی ای که خدا بهتون داده، استفاده کنین. فیلمه دیگه. شاید یه کم طولانی هم بشه. البته به یک ساعت نمی رسه. ولی خب، دقیق بخونین و کلمه به کلمه اش رو حس کنین و تصور کنین. آماده اید؟ بسم الله

خودت را خوب نگاه کن
. ببین چه داری. دو تا دست. دو تا پا. دو تا چشم. دو تا گوش. یک دهان. یک زبان. عقل. خرد. .. حالا اطرافت را ببین. یه کامپیوتر. قلم. دفتر. مادر . پدر. شاید همسر ، خواهر، برادر، دوست، رئیس، همکار، مومنین…خوب تصور کن تو خیابون می ری، اطرافت: درخت، آب، تکه نان خشک، کودکان، یتیمان، گداها،همه کس را داری. همه ی این ها دارایی های تو هستند.

حالا یواش یواش می رسی به صحنه بعد. نفس های آخر، لحظه ایکه گریه می کنند برایت، لحظه ایکه جسم مثالی ات را می بینی
1 ، لحظه ای که بدنت در قبر جای می گیرد، برزخ 2، حالا به خودت نگاه کن ببین چه داری. یه قبر. یک کمی شاید هم زیاد ، فشار این قبر. مومنین هستند. کافران هم. خوش چهره و بد قیافه. سوال و جواب همون اول 3 . هنوز عادت نکرده ای به قبر که  سوال و جواب و … اگر مومن کامل باشی، متنعمی4 . اگر نه، ایمان ناقص مثل من داشته باشی، در هول و هراس و عذاب و …

بازهم برو به صحنه بعد.
این صحنه را  تصور کن تو ذهنت. خواستی می تونی  چهار - پنج خط ، ریتم خوندنت رو تند تر و تند تر کنی:  نفخه ی صور 5 با آن صدای وحشتناک بلند که همه می شنوندش. زلزله بزرگ. نه . بدتر از سونامی . همه ی عالم به هم ریخته 6. هم ترسیده اند. من که رنگ به صورت ندارم از ترس. تو را نمیدانم. واااای خدا. زمین را ببین. عین اینکه بخواهد تف کند، همه ی جسد ها را به بیرون می اندازد 7. چه صحنه ی وحشتناکی. این همه ادم. چه صورت هایی. ئه این فلانی بود. او به من هم همین را می گوید. ترسیده ایم. این همه آدم. نامه اعمالمان واااای.  مگه عملی هم من دارم؟ یک صف طولانی. بگم چند کیلومتر خوبه؟میلیاردی ؟ حساب کن همه ادم ها8 از حضرت آدم تا اون ادم آخر، همه تو صف هستند. خوش به حال اونهایی که این صف بزرگ و طویل رو رد کرده اند. اووووووووووه. حالا کو تا نوبت به من برسه. چند سال؟ چند قرن؟ بالاخره باز هم آخرش، ایستاده ام. رو به روی ملک. حساب و جواب. می پرسد، من جواب می دهم؟ نه. دستم حرف می زند. سرش داد بزنم: نگو ای دست. اما می گوید. می پرسد. این بار پاهایم می گوید. دِ نگو پای من. می گوید. باز می پرسد، زبانم جواب می دهد. چطور به زبانم بگویم نگو. او افریده شده برای گفتن.همه می گویند. خودم بر علیه خودم 9. از خودم بدم آمده. زمین و زمان و دیگر انسان ها بماند….

کمی تامل کن. نوشته ام را آرام تر بخوان. به شمارش نفس هایت آرام تر. آرام. باز هم آرام. نفس عمیق بکش. حالا بایست. فیلم را نگه دار. دکمه برگشت را بزن. بزن عقب تر. باز هم. عقب تر از نفخه ی صور. عقب تر از فشار قبر. عقب تر از گریه های مادر بر سر قبر. عقب تر. حالا نگه دار. هنوز ایستاده ای. تازه می خواهی از اول، فیلم را ببینی. آماده ای که دکمه ی  play را بزنی. دکمه را بزن. ببین چه داری. دست ، پا، مادر، پدر، دوست ، مومن، امکانات…آخر فیلم را دیدی….. اکنون ، تو،  خود، می دانی که باید، چه کنی10…

اگه خواستین علاوه بر روایات و آیاتی که آوردم مطلب دیگه ای هم بخونین، این بررسی قرآنی هم مفیده.

 

پاورقی:

1. قَالَ النَّبِيُّ ص أَ مَا تَرَوْنَ الْمُحْتَضَرَ يَشْخَصُ بِبَصَرِهِ قَالُوا بَلَى قَالَ يَتْبَعُ بَصَرُهُ نَفْسَه (إرشاد القلوب إلى الصواب    ج‏1     ص : 62)  و نبى اكرم فرمود آيا نمى‏بينيد كه محتضر هنگام مردن چشم‏هاى خود را باز ميكند عرضكردند بلى اى رسول خدا فرمود چشمش را باز ميكند كه به بيند روحش بكجا ميرود

2. وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ مومنون- 100

3.  أَشْكُو إِلَيْكُمْ‏بَيْتَ الْوَحْدَةِ وَ الْوَحْشَةِ وَ الظُّلْمَةِ وَ الْمُسَاءَلَةِ عَنِ الصَّغِيرَةِ وَ الْكَبِيرَةِ فَاحْذَرُوا مِثْلَ مَا قَدْ نَزَلَ بِي فَوَا طُولَ بَلَائِي وَ عَظِيمَ عَنَائِي مَا لِي مِنْ شَفِيعٍ وَ لَا حَمِيم (إرشاد القلوب إلى الصواب    ج‏1    ص : 62)  شكايت ميكنم بشما از خانه‏ى تنهائى و تاريك قبر و از پرسش نكير و منكر كه از كوچك و بزرگ گناهانم مى‏پرسند زينهار بترسيد از آنچه كه بر من وارد شد اى واى از بلاى طولانى و بزرگى رنج و مشقت من كه نه مرا دوستى و نه پارتى باشد

4.  الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في قولهِ تعالى :    «و مِن و رائهم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»    ـ : هو القَبرُ ، و إنَّ لَهُم فيهِ لَمَعيشَةً ضَنْكا . و اللّه ِ ، إنّ القَبرَ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجنّةِ ، أو حُفْرةٌ مِن حُفَرِ النّارِ بحار الأنوار : ٧٨ / ١٤٨ / ١٠ . امام زين العابدين عليه السلام ـ در تفسير آيه «و پشت سرشان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند» ـ فرمود : آن برزخ همان گور است و آنان در گور، زندگى تنگ و سختى دارند . به خدا سوگند كه گور، يا باغى از باغهاى بهشت است، و يا گودالى از گودالهاى دوزخ.

5.  وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‏ رَبِّهِمْ يَنْسِلُون ( يس - 51) (بار ديگر) در «صور» دميده مى‏شود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مى ‏روند

6. يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (ابراهيم - 48) در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مى‏شود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى ‏گردند!

7. يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسيرٌ (ق - 44) روزى كه زمين به سرعت از روى آنها شكافته مى‏شود و (از قبرها) خارج مى‏گردند و اين جمع كردن براى ما آسان است!

8. وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ (نمل - 87)
و روزى را به خاطر بياور كه كوه‏ها را به حركت درآوريم و زمين را آشكار (و مسطح) مى‏بينى و همه آنان [انسانها] را برمى‏انگيزيم، و احدى از ايشان را فروگذار نخواهيم كرد

9. الْيَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكلَِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كاَنُواْ يَكْسِبُونَ(يس 65) امروز بر دهانشان مُهر مى ‏نهيم، و دستهايشان با ما سخن مى‏گويند و پاهايشان كارهايى را كه انجام مى‏دادند شهادت مى‏ دهند

10 . وَ قَالَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ بَيْنَمَا نَحْنُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ أَبْصَرَ بِجِنَازَةٍ تُدْفَنُ فَبَادَرَ إِلَيْهَا مُسْرِعاً حَتَّى وَقَفَ عَلَيْهَا ثُمَّ بَكَى حَتَّى بُلَّ ثَوْبُهُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَقَالَ يَا إِخْوَتِي لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ احْذَرُوا هَذَا وَ اعْمَلُوا لَه (إرشاد القلوب إلى الصواب    ج‏1    ص : 62)
براء بن عازب گفته است كه در آن ميان كه با رسول خدا بودم ناگاه حضرت جنازه‏اى را ديد كه دفن ميكنند حضرت با سرعت بسوى آن جنازه رفتند تا اينكه در مقابل آن جنازه ايستاد، بعد گريه كرد بطورى كه جامه‏اش تر شد بعد متوجه ما شد و فرمود: اى برادرانم:  «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ»  براى چنين جايى عمل كنند نيكوكاران ازين مكان بترسيد و برايش كردار نيك انجام دهيد.


الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: فإذا قَبضَهُ اللّه ُ عزّ و جلّ صَيّرَ تلكَ الرُّوحَ في قالَبٍ كقالَبِهِ في الدُّنيا ، فيَأكُلونَ و يَشْرَبونَ ، فإذا قَدِمَ علَيهِمُ القادِمُ عَرَفوهُ بتِلكَ الصُّورةِ الّتي كانتْ في الدُّنيا بحار الأنوار : ٦ / ٢٦٩ / ١٢٤ . امام صادق عليه السلام : چون خداوند عزّ و جلّ جان مؤمن را بستاند، روحش را به كالبدى همچون كالبد وى در دنيا مى برد و مى خورند و مى آشامند و هرگاه كسى بر ايشان وارد شود او را با همان چهره اى كه در دنيا داشته، مى شناسند.

ِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و اله ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ كَفَّارَةٌ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْيِيعِ النِّعَم(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال    ص : 197)   سكونى از امام صادق از پدرانش از امير المؤمنين عليهم السّلام روايت كرده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم فرمود: فشار قبر براى مؤمن كفّاره نعمتهائيست كه تباه كرده.

الكافي عن عمرو بن يزيد : قال الصّادقُ عليه السلام: و اللّه ، أتَخَوَّفُ علَيكُم في البَرزَخِ ! قلتُ : و ما البَرْزخُ ؟ قالَ : القَبرُ ، مُنذُ حينِ مَوتِهِ إلى يومِ القيامةِ الكافي : ٣ / ٢٤٢ / ٣ . امام صادق عليه السلام فرمود : به خدا سوگند از برزخ بر شما مى ترسم. عرض كردم: برزخ چيست؟ فرمود: گور، از زمان مرگ تا روز رستاخيز.

الإمامُ عليٌّ عليه السلام: يا بنَ نُباتةَ ، لو كُشِفَ لَكُم لَرأيتُم أرواحَ المؤمنينَ في هذا الظَّهرِ حَلَقا يَتَزاوَرونَ و يَتَحدَّثونَ ، إنَّ في هذا الظَّهرِ رُوحَ كلِّ مؤمنٍ ، و بِوادي بَرَهوتَ نَسَمَةُ كُلِّ كافرٍ . بحار الأنوار : ٦ / ٢٤٢ / ٦٥ .  امام على عليه السلام : اى پسر نباته! اگر پرده ها كنار زده شود، هر آينه ارواح مؤمنان را در اين پشت خواهيد ديد كه حلقه زده اند و با هم ديدار مى كنند و با يكديگر سخن مى گويند. در اين پشت، روح هر مؤمنى هست و در وادى برهوت، جان هر كافرى.

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : ما خَلقَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ يَقينا لا شَكَّ فيهِ أشبَهَ بشَكٍّ لا يَقينَ فيهِ مِن المَوتِ من لا يحضره الفقيه : ١/١٩٤/٥٩٦ . امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ هيچ چيزى مانند مرگ نيافريده است كه در عين آنكه يقينى است و هيچ شكّى در آن نيست، چونان شكّى است كه در آن [كمترين] يقينى نباشد

[الخصال‏] ابْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّاسُ اثْنَانِ وَاحِدٌ أَرَاحَ وَ آخَرُ اسْتَرَاحَ فَأَمَّا الَّذِي اسْتَرَاحَ فَالْمُؤْمِنُ إِذَا مَاتَ اسْتَرَاحَ مِنَ الدُّنْيَا وَ بَلَائِهَا وَ أَمَّا الَّذِي أَرَاحَ فَالْكَافِرُ إِذَا مَاتَ أَرَاحَ الشَّجَرَ وَ الدَّوَابَّ وَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بحارالانوار، ج‏6، ص 151
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند که مردم دو دسته اند. دسته ای که راحت می شن. و دسته ای که راحت می کنن. اون دسته ای که راحت می شن، مومنی است که وقتی می میره، از دنیا و بلاهاش راحت می شه و اون دسته ای که راحت می کنن، کافریه که وقتی می میره درختان و حیوانات و بسیاری از مردم ، از او، راحت می شن.

[الأمالي للشيخ الطوسي‏] الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَذُكِرَ عِنْدَهُ الْمُؤْمِنُ وَ مَا يَجِبُ مِنْ حَقِّهِ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْفَضْلِ أَ لَا أُحَدِّثُكَ بِحَالِ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ اللَّهِ فَقُلْتُ بَلَى فَحَدِّثْنِي جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رُوحَ الْمُؤْمِنِ صَعِدَ مَلَكَاهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالا يَا رَبِّ عَبْدُكَ وَ نِعْمَ الْعَبْدُ كَانَ سَرِيعاً إِلَى طَاعَتِكَ بَطِيئاً عَنْ مَعْصِيَتِكَ وَ قَدْ قَبَضْتَهُ إِلَيْكَ فَمَا تَأْمُرُنَا مِنْ بَعْدِهِ فَيَقُولُ الْجَلِيلُ الْجَبَّارُ اهْبِطَا إِلَى الدُّنْيَا وَ كُونَا عِنْدَ قَبْرِ عَبْدِي وَ مَجِّدَانِي وَ سَبِّحَانِي وَ هَلِّلَانِي وَ كَبِّرَانِي وَ اكْتُبَا ذَلِكَ لِعَبْدِي حَتَّى أَبْعَثَهُ مِنْ قَبْرِهِ بحارالانوار، ج‏6، ص 152
مضمون روایت : می فرمایند:  وقتی دو تا ملک، روح مومن رو می گیرن و به پیش خدا می برن، خدا به اون ملائک قبض روح، دستور می ده تا به دنیا برگردن و کنار قبرش باشن و تسبیح و تهلیل خدا رو بگن تا زمانی که از قبر بلند بشه و ثواب این اذکار، برای اون مومن نوشته می شه.

[تفسير العياشي‏] عَنْ حُمْرَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ قَالَ هُوَ الَّذِي سُمِّيَ لِمَلَكِ الْمَوْتِ ع فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ بحارالانوار، ج‏6، ص 143
مضمون روایت: امام حسین علیه السلام : درباره اون ایه که وقتی اجل انسان برسه حتی یک ساعت هم نه عقب می ره نه جلو فرموند که زمانی است که در شب قدر به فرشته قبض روح گفته شده. از اون زمانی که شب قدر ، برای انسان نوشته شده باشه عقب و جلو نمی ره.

[عيون أخبار الرضا عليه السلام‏] بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَكِ الْمَوْتِ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ ارْتِفَاعِي فِي عُلُوِّي لَأُذِيقَنَّكَ طَعْمَ الْمَوْتِ كَمَا أَذَقْتَ عِبَادِي بحارالانوار، ج‏6، ص 142
مضمون روایت: زمانی که روز قیامت بشه خداوند به ملک الموت( با ذکر چند قسم) هم طعم مرگ رو می چشونه همانطور که به بنده هاش چشونده.


راستش روایات بسیار زیاده . تحت عناوین موت. برزخ. سکرات. قبض روح. ملک الموت. نکیر و منکر. و … من یه مقداری اش رو اوردم. کسایی که بیشتر دوست دارن بدونن ارجاعشون می دم به بحارالانوار ج 6 حدود صفحه 240 به بعد و میزان الحکمه ذیل این کلمات و کافی و خصال و  …
2. وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ   مومنون- 100

 5 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

اسلایدر

سلام
خوش آمدید.
ان شاالله که مطالب خوبی رو بتونم ازتون یاد بگیرم و به دعای شما به کار ببندم.
از همه دوستانی که نظر می ذارن و به بنده، نکته جدیدی یاد می دن ممنونم.
یه خواهش هم دارم، نظرات خصوصیتون رو، در موارد خیلی ضروری، برام بزارین.
سپاس.
------------------------------------
مطالب این وبلاگ، از قلم حقیر است و اگر قصور و یا نقصانی دیدید ممنون می شم متذکر شوید.
------------------------------------
شاید بپرسین اسم وبلاگم یعنی چی. تعریفش رو بخونین و مفهومش رو فکر کنین که چرا این رو انتخاب کردم. به نتیجه رسیدید خوشحال می شم با من در میون بزارین
..........
قط‌زن ابزاری است که در آخرین مرحلهٔ تراشیدن قلم‌نی، نوک آن را روی این بستر قرار داده با یک فشار ناگهانی در زاویه مطلوب قطع می‌کنند. قط‌زن در عین حال که باید سخت و غیرقابل انعطاف باشد باید در مقابل قلمتراش کمی نرمش و انعطاف داشته باشد تا به تیغه آن آسیب نرساند.

موضوعات

  • همه
  • اعتقادی
    • خداشناسی
    • انسان شناسی
  • اشعار
  • اخلاقی
  • ارتباط با خدا
  • همه
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس